"مهدی جباری"
چشم گریان را به طوفان بلا خواهم سپردنوک مژگان را به خوناب جگر خواهم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفتمثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه هاستشاعر شکست خورده طوفان وازه هاست